شبکه‌های اجتماعی، دوست یا دشمن بشر

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه فناوری:

شبکه‌های اجتماعی اندیشه‌های ما را می‌خوانند و البته می‌توانند آن‌ها را نیز ذخیره کنند. آیا در آن‌ها خیرتی برای بشر است؟

 

 

به‌کرات شنیده‌اید که شبکه‌های اجتماعی برای مغز شما بد‌ است. آن‌ها حتی برای کسانی که در تلاش برای حل مشکلات ذهنی و روحی خود هستند، بدتر تلقی می‌شوند. دنیای اینترنت همچون کوه یخی است که بخش اعظم آن پنهان شده و جویندگان با توانایی اندک روی آن مشغول جست‌وجو و ماجراجویی هستند. درحالی‌که از بسیاری از خطرات آن آگاهی ندارند. این جستجوگران دوست‌داشتنی برای حل مشکلات خود بی‌محابا در همه جا حضور دارند و تلاش آن‌ها نیز برای حل مشکلات در دنیایی اینچنین به‌راحتی می‌تواند آن‌ها را به دنیاهای تاریک و خطرناک رهنمون کند.

وب‌سایت‌هایی که با تلقین هیجان، ناخواسته و خواسته اعمالی چون خودزنی، خودکشی و مشکلاتی نظیر اختلال خوردن را ترویج می‌کنند، به‌صورت چشمگیری افزایش یافته‌است. این گسترش به‌حدی است که کاربران به‌طور نا‌خوداگاه نیز درگیر آن‌ها می‌شوند. حال تصور جستجوگرانی که کمی پایشان بلغزد و به آرامی در این مرداب‌های اینترنتی فرو می‌روند به همه هشدار می‌دهند که جست‌وجو در فضای مجازی باید با استاندارد بالاتری انجام شود.

 

 

در حقیقت اکنون کمتر کسی را می‌توان یافت که آنلاین نباشد و البته راه گریزی هم از این کار داشته باشد. علاوه‌بر این فضای مجازی و اینترنت که نتیجه دهه‌ها تلاش پژوهشگران و متخصصان است، بسیاری از مشکلات و مسایل را حل می‌کند. از سویی در جامعه، گویی مراقبت‌های بهداشت روانی و تلاش برای سلامت روحی با ننگ همراه است درحالی‌که آنلاین بودن اینگونه نیست. برای مقایسه تصور کنید که نوجوانی بدون گواهینامه با خودرو در خیابان‌ها جولان دهد و کمتر نگران سرزنش‌های احتمالی از سمت دیگران است. مراجعه به مشاوران و روانشناسان هنوز برای طیف گسترده‌ای از افراد چالشی بزرگ است. هر چند دلایل مادی نیز در کاهش این مراجعات قابل چشم پوشی نیست.

از ویژگی‌های دنیای مجازی و وب ثبت اطلاعات است و به‌راحتی می‌توان انواع پست‌ها در شبکه‌های اجتماعی را با موضوعات مختلف از قبیل سلامت روان جمع‌آوری و تحلیل کرد. در این دنیا که انواع باورها و ارزش‌ها درکنار هم قرار گرفته‌اند، دو راهکار برای حفظ ذهن ما در حین استفاده از اینترنت مشهود است. 
راهکار اول، تبلیغات هدفمند که به مردم در مورد سرویس‌هایی که وجود دارند، اطلاع‌رسانی می‌کند. راهکار دوم، طراحی پلتفرم‌های اجتماعی مبتنی بر معماری همکاربه‌همکار (Peer-to-peer) است. در این شبکه‌ها با معماری همکاربه‌همکار هر دو رایانه‌های مرتبط باهم، در یک سطح خواهند بود و هردو کاربر می‌توانند به اطلاعات یکدیگر دسترسی داشته باشند. البته هیچ یک از این دو راهکار بی‌خطر و امن نخواهد بود.

 

 

درحال حاضر راهکار مراقبت سلامت روانی در بستر دیجیتال از برنامه‌های پزشکی از راه دور خارج شده است. در ابتدا تمرکز این مطالعات به بررسی کهنه سربازانی بود که از مشکلات سندرم استرس پس از آسیب‌های روانی(PTSD) رنج می‌برند. البته سندرم PTSD برای هر شخصی که فشار روانی زیادی را تحمل کرده‌است، رخ می‌دهد. فشارهای ناشی از تجربه حوادث مرگبار و تصادفات،‌ جنگ‌ها و حتی تجاوزهای جنسی از این قبیل هستند. پس جویندگان راهکارهای مقابله با این مشکلات می‌توانند اقشار زیادی باشند؛ ولی با وجود روند رو به رشد ارائه مراقبت‌های سلامت روانی، تعداد استفاده از این سرویس‌ها بسیار کم است.

از این جهت محصولات سلامت روانی با تمرکز به روی بیماران آینده‌ طراحی می‌شود. جایی که آن‌ها بیشترین حضور را دارند. محلی همچون شبکه‌های اجتماعی فرصت بسیار خوبی برای ارائه‌ی ابزار و خدمات سلامت روانی است.  دکتر جان نسلوند (John Naslund) که در بخش سلامت روان دیجیتالی دانشگاه پزشکی هاروارد مطالعه می‌کند معتقد است، نتایج چشمگیر خوبی در کنترل و پیشگیری خودکشی با رصد بیماران و توجه به آنچه کلیک می‌کنند بدست آمده‌است. علاقه شدید برای تحلیل انتخاب کلیک کاربران و شناسایی افراد نیازمند و البته کمک به آن‌ها وجود‌ دارد.

سال گذشته، فیسبوک یک الگوریتم برای رصد رفتار نوجوانان با نشانه‌هایی از تزلزل و بی‌علاقگی که هر دو از پارامترهای سنجش تمایل به خودکشی در افراد است، استفاده کردند. ماحصل این تحلیل‌ها فرصتی بود تا نوجوانان در معرض خطر بتوانند از تبلیغات و آموزش‌های خدمات بهداشت روانی استفاده کنند. از تلاش‌های دیگر می‌توان به سرویس مشاوره آنلاین با نام کمک بهتر (Betterhelp) اشاره کرد. این پرتابل با ایجاد بستری برای ارائه خدمات سلامت رفتاری به‌صورت مستقیم برای مصرف‌کننده طراحی شده تا با اثرگذاری خود بتواند این مشکلات را ریشه‌کن کند. راهبرد ارائه خدمت به‌طور مستقیم از سمت شرکت‌های مراقبت بهداشتی با رشد قابل‌توجه رو‌به‌رو شده و گسترش روزافزونی را تجربه می‌کند.

 

 

تصور کنید چه قدر بی‌معنا به نظر می‌رسد یک کاربر اینستاگرام  در حساب کاربری مربوط‌به شرکت داروسازی در مورد کفش ورزشی پست بگذارد؛ لیکن این عملکرد در پرتابل کمک بهتر به نحوی جالب مدیریت می‌شود. کمک بهتر با حمایت بیش از ۱۰۰ یوتیوبر نظیر یوتیوبرهای مشهوری همچون فیلیپ دی‌فرانکو و شین داوسون وارد عرصه شده تا جایگاه خود را با نفوذ هرچه بیشتر دنبال کند. مشاهیر دنیای اینترنت که خاطرات تلخ و شیرین را در دنیای مجازی برای کاربران رقم زده و می‌زنند، سکوی پرتاب خوبی برای صدر نشینی در فضای مجازی هستند. با این وجود همین رویکرد نیز با رسوایی همراه شده است. در یک سری اعتراض‌ها همین اشخاصی که به نفوذ و اعتبار کمک بهتر دامن می‌زدند، سرویس خدمات کمک بهتر را به سودجویی از مشکلات سلامت روانی متهم می‌کنند، درحالی‌که به کیفیت سرویس‌ها و عدم رعایت استاندارد در کمک بهتر نیز تشکیک کردند. هرچند مدیران کمک بهتر در وبسایت مدیوم که به‌نوعی بستری برای گسترش روزنامه نگاری اجتماعی است در جوابیه‌ای این اتهامات را رد کردند.

از جهتی دیگر نیز سیستم تبلیغاتی همانند فیسبوک اغلب مورد اتهام بوده و از نظر شکستن حریم‌ها و تمایل به سودآوری بیشتر مورد انتقاد قرار گرفته است. برای درمانگران دیگر مسلم شده وقتی شما، خود را در معرض تصاویری قرار می‌دهید که برایتان غم‌انگیز و چالش‌برانگیز است، در حقیقت در حال فرو رفتن به چاه افسردگی هستید. این موارد نشان می‌دهد که این رویکردها رسوایی‌های زیادی درون خود پنهان کرده‌اند. به‌علاوه مهم نیست که عملیات نفوذ چقدر موفق است و آگهی‌های تبلیغاتی و ثمرات آن‌ها چقدر در حال افزایش هستند. مسله مهم این است که در آن سوی میز خدمات، متخصصان خدمات بهداشتی فرصت کمتری برای فعالیت پیدا می‌کنند. نتایج نیز در دسترس است که همه‌ی شبکه‌ها اجتماعی بد نیستند. در عین‌حال‌که شرکت‌های بزرگی نیز به اجرای معماری همکاربه‌همکار برای ساخت شبکه‌های اجتماعی رو‌ی آورده‌اند. دارن بیکر (Darren Baker) روانشناس مشهور شرق لندن متوجه شد که در بعضی از جوامع آنلاین شرایطی برای ایجاد و رشد فضای مثبت و کمک به افرادی وجود دارد که مشکلات روحی روانی دارند و حتی در حال برداشتن گام‌های آخر برای خودزنی و خودکشی هستند.

پژوهش‌های دکتر نسلوند نیز نشان داد که نشانه‌هایی از حمایت طبیعی همسالان در کامنت‌های شبکه یوتیوب به چشم می‌خورد که گویی در میان جوامع مختلف یکسان است. در حال حاضر نتایج به یک تفاوت میان کاهش تاثیرات افسردگی در فیسبوک در کسانی که از حمایت سلامت روانی استفاده می‌کند، اشاره دارد. در مورد استفاده از سیستم‌های همتابه‌همتا (Peer-to-peer) هم خوش بینی و آینده‌نگری خوبی وجود دارد. هرچند که بیشتر در حوزه حرف بوده و باید منتظر دیدن نتایج عملی اجرای این شبکه در فازهای تجاری بود. به اعتقاد دکتر نسلوند، در حالی‌که این چالش عمومی شده است و هنوز به‌طور مشخص و روشن کسی نمی‌داند چرا بعضی از این گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مشکل‌زا و خطرناک و بعضی دیگر بی‌خطر هستند.

 

 

از جهتی باید گفت اثبات مفاهیم فناوری برای سلامت روان نیاز به کوشش و تلاش زیادی دارد. تصور کنید که علوم مفید می‌تواند وضعیت و آینده تکنسین‌ها و سرمایه‌گذران را دگرگون کند و چالش‌های جدی در بین افراد و نگرانی از آینده ایجاد کند. در همین اواخر نتایج یک مطالعه دیگر نشان داد ارائه درمان در برنامه‌های نرم‌افزاری می‌تواند تنها وقایع ناخوشایند را به تأخیر بیندازد، درحالی‌که با نگاهی دیگر به این خدمات نتایج مثبتی در کاهش هزینه‌ مراقبت‌های بهداشتی دیده می‌شوند.

در شبکه‌های اجتماعی استاندارد همچون لینکدین چالش‌ها به‌راحتی می‌تواند محدود به کسب درآمد یا ترفیع جایگاه کاربران شود که پیوسته و تنها در جهت در ارتقا آن می‌کوشند. البته شبکه‌های اجتماعی از این دست هنوز زیر ذره‌بین پژهشگران و کاوشگران قرار نگرفته‌اند تا با تحلیل کلیک کاربران داده‌های جدید و اطلاعات ذی قیمت و حقیقی نصیب دانشمندان سلامت روانی شود. با همه این نگرانی‌ها و رسوایی‌ها که در تاریخ دنیای مجازی تجربه شده‌است و در واکنشی علیه خوش بینی زیاد در مورد نتایج مثبت استفاده از شبکه‌های اجتماعی هنوز به جرات می‌توان گفت که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به ابزار مفیدی تبدیل شوند و در خدمت بشر باشند.